اینگونه تجویز کرد زندگی . . .
صبح ، تلخیِ قهوه و پیپ
ظهر ، شوریِ اشک و پیپ
شب ، قرصهای خواب و پیپ
تفریح همیشگییَت هم ، مرور خاطرات بی تکرار
پایان نسخه را مُهر زد بنام مُردگی !

پیپم را باهیچ چیز عوض نمیکنم
برگرد ، ثابت کن دروغ میگویم !

خاموش شدی در من ، درست مثل سیگاری نیمه که پرت کرده باشند میان جوی !

وقتی نفهمی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
کی سیگارت را روشن کردی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
و کی کشیدی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
و کی خاموشش کردی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
یعنی یک جای کار می لنگد بدجــــور . . .
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
.

دیروز دست هایش میان دست هایم بود امروز عکسش و فردا سیگار !

دلم سیگار می خواهد ولی نه برای کشیدن
برای داغ کردن دستی که خوبی میکند !

ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﺎﯾﻢ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻧﺪ
ﺩﺭﺩ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﻥ ﺍﺯﻫﻢ ؛ ﻧﺦ ﺑﻪ ﻧﺦ !

به سیگارم قسم که تو باختی نه من
چون تو الان تنهایی ، ولی من با سیگارم خوشم . . .

جای خالیش را
بـا سیگـارِ مناسب پــُـر کنیـد . ( ۲ نمـره )

دارم برگ میکشم اما نه سیگار برگ !
برگ برگ خاطرات سوخته ام را که داخل سیگارم ریخته ام . . .